میتینگهای گاریبالدی.—* وضع مشقتبار کارگران صنعت پنبه
کارل مارکس
لندن، ۳۰ سپتامبر ۱۸۶۲
بعد از میتینگ گاریبالدی در نیوکاسل که در نامۀ قبلی[۱] توصیف کردم، میتینگهای مشابهی در ساندرلند، داندی، بیرمنگام، لندن و جاهای دیگر برگزار شد. ندای میتینگها در همه جا همان بود و آخرین کلامشان همیشه این: «بیرون کردن فرانسویها از رم». همین الآن، قرار است هیئتهای نمایندگی در هر ناحیۀ لندن انتخاب بشوند و همگی را یکباره به سراغ لُرد جان راسل Lord John Russell بفرستند تا مجبورش کنند که علیه ادامۀ اشغال رم توسط لشکریان فرانسوی اقدام کند. «فشار از بیرون»[۲] آخرین حجّتی ultima ratio است که انگلیسیها علیه دولت او به آن متوسل میشوند.
در همین حال، کابینۀ توییلِری[۳] نه از بابت تظاهراتهای مردم بریتانیا احساس راحتی میکند و نه بیتفاوت است، همانطور که از این متن برگرفته از ژورنال نیوکاسل پیداست:
«امپراتور فرانسویان خواسته است که دولت انگلستان به زبان غالب در آخرین میتینگ گاریبالدی در نیوکاسل توجه کند. این مؤکداً قید شده که دو سخنران، منجمله رئیس اجلاس، نیوتون عضو شورای شهرداری، به دسیسههایی با هدف به قتل رساندن امپراتور اشاراتی داشتهاند و، بنحوی که به هیچ شکل دیگری نمیشود تفسیرش کرد، او را به دلیل سیاستش در مورد ایتالیا تهدید به مرگ کردهاند. دولت بنابراین خودش را ناگزیر میداند که اقداماتی را در مورد این موضوع به عمل درآورد و اعلام کند که لازم است قوانین انگلستان شدیداً و اکیداً اِعمال شوند تا بازدارنده و سزادهندۀ هر توطئهای از این دست باشند، همانند توطئههای اورسینی Orsini، دکتر برنارد Dr. Bernard و دیگران، مشخصاً به این دلیل که تکرار اقدام اورسینی برای ارتکاب قتل، اینقدر علنی در میتینگ اعلام شده است. این اخطار توسط دولت مبتنی بر این فاکت است که در حلقههای پیرامونی مازینی Mazzini اخیراً سخنرانیهایی شده است که در آنها، تهدیدها را بصراحت به زبان آوردهاند و به جزئیاتش در پردۀ ابهام اشاراتی داشتهاند همانند آن سرنخهایی که پیشاپیش خبر از توطئۀ اورسینی میداد. نهایتاً، میتوانیم به اطلاع عموم مردم برسانیم که اولین اقدامات قانونی منبعث از میتینگ نیوکاسل فیالحال به اجرا درآمدهاند.»
این آن چیزی است که ژورنال نیوکاسل برای گفتن در این مورد داشت. هر کس که ذرهای در مورد شرایط انگلستان و گرایشی که در اینجا غلبه دارد آگاه باشد، بعلاوه این را هم میداند که هر تداخلی از جانب کابینۀ فعلی با تظاهراتهای مردمی فقط میتواند به سقوط دولت منجر شود، همانطور که در زمان حملۀ اورسینی[۴] شد.
* * *
با فرارسیدن زمستان، وضع مناطق صنعتی هر روز وخیم تر می شود. مورنینگ استار امروز هشدار داده است که چنانچه روشهای کنونی «مؤسسات خیریه رسمی» ادامه یابند، صحنههای وحشتناک زمستان آینده از ۴۳-۱۸۴۲[۵] بسیار فراتر خواهند رفت. دلیل بلاواسطۀ این هشدار بی ثمر، اعلامیۀ یکی از کارگران سابق بافندگی ماشینی (پنبه) منچستر که اکنون بیکار شده است می باشد که در تمام روزنامههای انگلیس به چاپ رسیده است. برای درک محتویات این اعلامیه، که من در زیر خلاصهای از آن را خواهم آورد، باید دانست که «آزمایش کار»[۶] چیست. قانون مستمندان ۱۸۳۴ انگلیس[۷]، که هدفش برچیدن تکدیگری از طریق تنبیه کردن مرتکبان به آن بمثابه جرمی ننگین بود، از استمداد طلب می خواهد که قبل از پذیرفته شدن تقاضایش برای مساعدت، «اشتیاق به کار کردن» خود را ثابت کند، به این ترتیب که سنگها را خرد کند و یا اینکه «الیاف طنابها را باز کند»[۸]، عملیات بیهودهای که جنایتکاران محکوم به اعمال شاقه در زندانهای انگلیس با آن تنبیه می شوند. پس از این «آزمایش کار»، متقاضی در ازای هر یک از اعضای خانوادهاش یک شلینگ در هفته دریافت می کند، یعنی نیم شلینگ به صورت پول نقد و نیم شلینگ به صورت نان.
و حالا می پردازیم به «اعلامیۀ» بافندۀ انگلیسی. خانوادۀ او شامل شش نفر است. او سابقاً مزد خوبی می گرفته. ولی از ۱۸ هفته قبل، کارش به نیمه وقت و ربع وقت تنزل یافته. در طول این مدت درآمد هفتگی خانواده او به زحمت به ۸ شلینگ رسیده. هفتۀ پیش کارخانهای که او در آن کار می کرد به کلی تعطیل شد. کرایۀ خانه او ۲ شلینگ و ۳ پنس در هفته است. او تمام اشیائی که میخکوبی یا پرچ نشده بودند را گرو گذاشته بود؛ او چیز دیگری برای فروش نداشت، یک پنی هم در جیبش نداشت؛ گرسنگی به چشمان او و اعضای خانوادهاش زل زده بود. بنابراین مجبور شد که از اولیاء امور مستمندان استمداد بطلبد. او صبح دوشنبه گذشته[۹] به «متولیان»[۱۰] مراجعه کرد.
بعد از «تحقیقات شدید»، به او نامهای جهت ارائه به مأمور امور خیریۀ ناحیهاش داده می شود. در آنجا بعد از یک ساعت به حضور مبارک مأمور مربوطه پذیرفته می شود. سپس دوباره مورد تحقیق و بررسی قرار می گیرد – و به به دلیل آنکه در هفتۀ قبل سه شلینگ درآمد داشته است با تقاضای دریافت کمک وی مخالفت می شود، اگر چه «بیمار» دربارۀ به مصرف رساندن این «ثروت» مشروحاً حساب پس داده بود. او و خانوادهاش مجبور بودند تا چهارشنبه بعد گرسنگی بکشند. او به ادارۀ «متولیان» بازگشت. در آنجا مطلع می شود که برای آنکه بتواند کمک بگیرد ابتدا باید «آزمایش کار» را بگذراند. بنابراین روانۀ کارگاه (یک باستیل برای مستمندان) شد و آنجا مجبور بود که تا ساعت پنج و نیم بعد از ظهر، با شکم خالی، به اتفاق ۳۰۰ کارگر دیگر در یک اتاق باریک تقریباً ۳۰ یاردی [در طول] الیاف طناب را باز کند. در آنجا، فشرده به یکدیگر بر روی نیکمتها، در گرمای شدید تابستانی، در هوای خفه کننده شده با غبار و دود، این «بیماران آزمایش کار»، این کارگران ماهر، این ستونهای ثروت ملی انگلیس، مجبور بودند پست ترین کارهایی را که می توان به یک بشر تحمیل کرد، انجام دهند. مثل این است که از یک ساعت ساز خواسته شود که نعلبندی کند، و یا از یک نوازندۀ ارگ خواسته شود که خودش در لولههای ارگش بدمد. در پایان این عملیات، درست ۵ شلینگ به او پرداخت می شود، نصف آن به صورت پول و نصف دیگر به صورت نان. بعد از پرداخت اجاره خانه، به زحمت ۲ پنس (حدود ۲ سیلبرگروشن پروسی) برای مصرف روزانۀ ۶ نفر باقی می ماند. و در چهارشنبۀ آینده او مجبور است که باز هم از «امتحان زجرآور» بگذرد، زیرا هر هفته تکرار می شود. حالا این «بافنده» به صورت عمومی اعلام می دارد که تلف شدن خود و خانوادهاش از گرسنگی را بر تکرار یک چنین تحقیری ترجیح می دهد.
نوشته شده در ۳۰ سپتامبر ۱۸۶۲
نخستین انتشار در روزنامۀ دی پرس (Die Presse) شمارۀ ۲۷۳ مورخ ۴ اکتبر ۱۸۶۲
انتشار بر طبق متن روزنامه
مجموعه آثار مارکس و انگلس، جلد ۱۹
توضیحات ویراستار
[*] میتینگهای گاریبالدی — اشاره به وقایع مرتبط با مبارزۀ نظامی گاریبالدی در ژوئیه-اوت ۱۸۶۲ با هدف آزادسازی رم از حکومت پاپ و اشغالگری فرانسویها. زیر فشار ناپلئون سوم، پادشاه ایتالیا، ویکتور امانوئل دوم، نیروهای نظامیش را به جنگ گاریبالدی اعزام کرد. در ۲۹ اوت گاریبالدی در نبردی در نزدیکی آسپرومونته Aspromonte بشدت زخمی شد و به اسارت گرفته شد. او را برای مدتهای طولانی در زندان نگهداشتند. حمله به قهرمان ملی ایتالیا باعث خشم و انزجار در بسیاری از کشورها از جمله انگلستان شد.
[۱] نگاه کنید به صفحات ۲۳۶ تا ۲۳۸ همین جلد؛ «یک میتینگ برای گاریبالدی»
[۲] مارکس عبارت انگلیسی را به کار میبرد و ترجمۀ آلمانی را در پرانتز مینویسد.
[۳] توییلِری Tuileries - نام کاخ سلطنتی فرانسه. منظور از کابینۀ توییلری، دولت ناپلئون سوم است.
[۴] اشارهای به استعفای کابینه پالمرستون در فوریه ۱۸۵۸ به علت اینکه مجلس عوام 'لایحه توطئه' او را رد کرد.
پالمرستون که با استفاده از حملۀ اورسینی انقلابی ایتالیایی به جان ناپلئون سوم، لایحهای با عنوان 'لایحۀ توطئه' Conspiracy Bill را در فوریه ۱۸۵۸ به مجلس برد تا بر اساس آن تحویل دادن پناهندگان سیاسی مقیم انگلستان را به دولتهای متبوعشان تسهیل کند. مجلس این لایحه را رد کرد و کابینۀ پالمرستون مجبور به استعفا شد.
[۵] اشاره است به بالا گرفتن جنبش چارتیستی در تابستان و پاییز ۱۸۴۲ در ارتباط با تشدید بحران اقتصادی در بهار همان سال. در اوایل اوت ۱۸۴۲، کارگران یک بنگاه در استیلیبریج Staleybridge در نزدیکی منچستر، ابرازها را زمین گذاشتند و اعتصابشان بسرعت به مناطق صنعتی عمده سرایت کرد. مطالبات کارگران در ابتدا اقتصادی بود، اما اعتصابشان بسرعت رشد کرد و به یک مبارزه سیاسی برای چارتر [منشور مردم] بدل شد. فقط با وارد میدان کردن ارتش، طبقۀ حاکم قادر شد اعتصاب را در هم بشکند. سرکوبهای دولتی به دنبال آمد، و جنبش چارتیستی برای مدتی فروکش کرد. یک عامل یاریدهنده بهبود خفیف وضع کسب و کار بود. انگلس این وقایع را به تفصیل در کتاب «وضع طبقۀ کارگر در انگلستان» توصیف کرده است.
[۶] مارکس از عبارت انگلیسی labour test استفاده می کند و ترجمه آلمانی را در کروشه می آورد.
[۷] فرمان قانونی برای اصلاح و اجرای بهتر قوانین مربوط به مستمندان در انگلیس و ولز [۱۸۳۴].
[۸] مارکس از عبارت انگلیسی picking oakum استفاده می کند و ترجمه آلمانی را در کروشه می آورد.
[۹] ۲۲ سپتامبر ۱۸۶۲
[۱۰] guardians. مارکس در اینجا و بعد از این از کلمات انگلیسی استفاده می کند. او همچنین بعد از این هم از کلمات انگلیسی workhouse (کارگاه)، oakum (الیاف طناب) و labour test (آزمایش کار) استفاده می کند.
- بازنویسی جواد راستیپور - از روی کتاب «مسائل کارگری»، انتشارات سوسیالیسم پاییز ۱۳۵۸
- انتشار بدون مقابله و تغییر ۲۰۲۲/۲/۱۸
توضیح آرشیو عمومی:
+ متن بازنویسی شده از پاراگراف پنجم، شروع میشد. تکمیل ترجمه و اضافه کردن چهار پاراگراف اول متن و توضیحات اول تا پنجم توسط این سایت انجام شده تا با متن انگلیسی نوشته مارکس منطبق باشد.
+ در ترجمه بازنویسی شده بجای «کارگران صنعت پنبه» cotton workers، «کارگران نساجی» گذاشته شده بود. شبیه این است که «کارگران نفت» را به «کارگران پالایشگاه» تقلیل بدهیم. عنوان عوض شد، خود تکست دستنخورده است.
- نیاز به مقابله، بازبینی و تصحیح دارد.
MarxEngles.public-archive.net #ME1384fa.html
|