جامعه بينالمللى کارگران - ويلهلم آيشهف ١٨٦٩
مقدمه مترجم فارسى
نوشتهاى که تحت عنوان "جامعه بينالمللى کارگران، تاسيس، تشکيلات، فعاليت سياسى و اجتماعى و رشد آن" مطالعه خواهيد کرد نوشته ويلهلم آيشهف کمونيست آلمانى است که خودش عضو بينالملل اول بود.
جامعه بينالمللى کارگران (بينالملل اول) کمتر براى خواننده فارسى زبان و فعالين جنبش کارگرى در ايران شناخته شده است. آشنايى بيشتر با اين حزب کمونيستى و بينالمللى کارگرى براى کارگران ايران اهميت زيادى ميتواند داشته باشد. بينالملل اول، اهداف و روشهاى فعاليتش، دخالتگرىهايش در مسائل اجتماعى و سياسى روز، در بين کارگران و روش و سنن تشکيلاتيش جملگى بخش مهمى از تاريخ و سنن مبارزات کمونيستى طبقه کارگر جهان را ميرساند. اهداف و سننى که در دورههاى بعدى مبارزه بينالمللى کارگران عليه سرمايهدارى متاًسفانه کمتر و کمتر مورد رجوع قرار گرفتند و اغلب بتدريج به فراموشى سپرده شدند. ويلهلم آيشهف خود عضو بينالملل اول بود و اين جزوه را تحت نظر و راهنمايى مستقيم کارل مارکس نوشته است. نوشته آيشهف درباره بينالملل اول بخش مهمى از تاريخ و روشهاى فعاليت آن را، در متنى زنده و آميخته با تحولات اجتماعى و سياسى و مبارزات کارگرى نيمه دوم قرن نوزدهم در اروپا، به خواننده ارائه ميدهد. بنيانگذارى بينالملل اول نمونهاى از نحوه فعاليت کارگران کمونيست اروپا براى ايجاد پيوندهاى مودّت، اتحاد و همبستگى کارگرى در رابطه با مسائل واقعى گريبانگير طبقه کارگر است. ايجاد بينالملل اول محصول تلاشهاى جمعى کارگرانى بود که براى رويارويى با اقدامات روزمره بورژوازى جهانى و براى پيشبرد مبارزه بينالمللى کارگران در جهت آرمان والاى کمونيسم دور هم جمع شدند. شرط وحدت بينالملل اول همين هدف مشترک يعنى مبارزه براى کمونيسم بود و نه روايات صرفاً تئوريک يا تاريخى چند فرقه و متفکر درباره تاريخ و اوضاع جهان. در نوشته آيشهف فصول مربوط به بنيانگذارى بينالملل، مشکلات در دوره اول، بيانيه مؤسس کارل مارکس اين روحيه و جوّ حاکم بر بينالملل اول را نشان ميدهند.
بينالملل اول از زمان تشکيل در همه مسائل مربوط به کار و زندگى و مبارزه کارگران دخيل بود و بر رويدادهاى اجتماعى مُهر و نشان خود را ميکوبيد. تاريخ اعتصابات معدنچيان بلژيک، کارگران ساختمانى سوئيس، کارگران برنزکار فرانسه از سال ١٨٦٤ به بعد با تاريخ فعاليتهاى بينالملل اول عجين شده و به هم گره ميخورد. در اين دوره تحولات اجتماعى-سياسى از قبيل رفرم پارلمانى در بريتانيا و يا اقدامات ضد جنگ اتحاديه صلح در اروپا از دخالتگرى و اعلامنظر کارگرانى که در بينالملل کمونيستى متحد شده بودند تاًثير ميپذيرد. يک پاى اين تحولات، کارگران اروپا و حزب کمونيستى بينالمللى آنها بود. بخشهاى مربوط به دخالت بينالملل در اعتصابات و مبارزات کارگران کشورهاى مختلف و همچنين درگيرىهايش با دوَلِ حاکم اروپا نشانگر اين خصوصيات بينالملل اول است.
بينالملل اول نشان داد که امر همبستگى بينالمللى کارگران آيدهآلى است که در همين دنياى موجود و در مبارزه عليه سرمايهدارى ميتواند و بايد مادّيت يابد. اين حزب کمونيستى کارگران آن حلقه واسطى بود که حمايت معنوى و مادّى کارگر اروپايى از مبارزه کارگر انگليسى و حمايت وسيع و کاملاً مؤثر کارگر انگليسى از اعتصاب معدنچى بلژيکى را ممکن ميگردانيد. بينالملل اول مانع از آن ميشد که کارگران کشورهاى مختلف به خاطر منافع سرمايه و سرمايهداران "خودى" به رقابت با هم برخيزند. تحت آموزشها و اقدامات بينالملل اول کارگران خارجى، که به منظور درهم شکستن اعتصاب کارگران ساختمانى ژنو بوسيله سرمايهداران سوئيسى وارد شده بودند، فوراً به يار و ياور کارگران اعتصابى تبديل ميشوند. کتاب آيشهف نمونههاى برجسته و زندهاى از اين همبستگى بينالمللى کارگرى در عمل را براى خواننده تصوير ميکند.
بخشهاى مربوط به کنفرانس لندن و کنگره ساليانه جامعه بينالمللى کارگران در ژنو و لوزان نشان ميدهند که حتى در عالىترين اجلاسيههاى اين سازمان، از مهمترين مسائل سياسى مربوط به کارگران، مثلا ضرورت مبارزه سياسى آنها يا اشغال لهستان، تا فورىترين مسائل مربوط به کار و زندگى آنها، از جمله محدوديت ساعات کار روزانه و کار کودکان در کارخانهها مورد بحث و تصميمگيرى قرار ميگيرند. دعوا و جدلهاى مابين گرايشات مختلف درونى بينالملل اول هم حول همين مسائل دور ميزند. تصويب پرسشنامه کارگرى در کنگره ژنو و مجادلات پيرامون فعاليتهاى سياسى طبقه کارگر در کنگره لوزان از جمله نشان دهنده مسائل واقعى و زندهاى است که بينالملل اول درگير آن بوده است.
بينالملل اول ظرف مناسبى براى فعاليت و مبارزه انقلابى کارگران بود. اين سازمان کارگرى محل تلاقى و اتحاد جنبشهاى فىالحال موجود و ابزار تعميم دستاوردهاى تا آن زمان کارگران بود. به همين دليل هم تلاشهايى که براى تبديل اين حزب کارگرى به يک سازمان سِرّى و فوق سانتراليستى از جانب آنارشيستها صورت گرفت با شکست مواجه شد. بينالملل اول تلاش مينمود تا سازمانهاى وسيع کارگرى چند صدهزار نفره، مانند اتحاديههاى صنفى بريتانيا، را متقاعد کند که به آن بپيوندند، که در مواردى هم موفق شد. همه امور مربوط به کارگران، چه مبارزات اقتصادى و چه مبارزات سياسى، براى بينالملل اول مطرح و مهم بودند و آنها لازم نميدانستند که مثل امروز توده وسيع کارگران را در اتحاديهها صرفا دلمشغول مسايل صنفى و روزمره اقتصادى نگهدارند و احزاب سياسى چپ هم جداگانه به امور سياسى بپردازند. اين حزب کمونيستى تلاش مينمود تا تشکيلات مناسب براى شکوفايى همه ظرفيتهاى مبارزاتى کارگران باشد. اساسنامه بينالملل اول و بحثهايى که آيشهف درباره اصول تشکيلاتى آن و اقدامات بعمل آمده جهت جذب اتحاديههاى صنفى بريتانيا به آن مينويسد از اين نظر جالب هستند. براى ترجمه فارسى اين نوشته از متن ترجمه انگليسى کليات آثار مارکس و انگلس جلد ٢١، انتشارات پروگرس، استفاده شده است. ترجمه بخشهايى از اين اثر توسط فرهاد نيکو و محبوبه مشکين انجام گرفته است. نوشته آيشهف متنى قديمى است و کوشش شده است که با شکستن جملات طولانى، اضافه کردن لغات و توضيحات مختصر و يا ادغام و حذف برخى صفات و قيود ترجمه فارسى آن حتىالمقدور روان و به زبان رايج امروز نزديکتر باشد. برخى از توضيحات اطلاعاتى که مترجمين انتشارات پروگرس در آخر کتاب آوردهاند هم ترجمه و به متن اضافه شدهاند.
فرهاد بشارت
تيرماه ١٣٦٧- ژوئيه ١٩٨٨
|